در زیر فهرستی از خواستههای مشتریان از فروشندگان – به طور مستقیم از زبانشان – آمده است. هر وقت محصول یا خدمت خود را عرضه میکنید، چند مورد از موارد زیر را رعایت میکنید؟ درخواستهای مشتریان اغلب کمک بیشتری به گرفتن «بله» میکند. اگر به طور ترکیبی از آنها استفاده کنید، برای ایجاد رابطه و بستن فروش قدرت بیشتری خواهید داشت.
اهل طول و تفسیر نیستم، پس از اینکه کمی مرا شناختید، سر اصل مطلب بروید.
اگر چیزی بگویید که من شک کنم یا بدانم حقیقت ندارد، شما رد میشوید.
فروشندگان اغلب محکوم میشوند که کمی بداخلاقاند. اقدامات شما، اخلاق شما را اثبات میکنند نه گفتههای شما (فروشندگانی که از اخلاق صحبت میکنند معمولا از آن بیبهرهاند.)
اگر به آنچه شما میفروشید نیاز دارم، باید بدانم چطور از خرید آن سود میبرم.
اگر بتوانید گفته خود را ثابت کنید، احتمال بیشتری هست که بخرم. یک مدرک چاپی برای تقویت اعتماد من یا تایید تصمیم من نشان بدهید. (معمولا خریداران بیشتر فروشندگان را باور ندارند)
من نمیخواهم نخستین یا تنها فرد باشم. میخواهم بدانم آن محصول (یا شما) چطور در جای دیگر کار کرده است. اطمینان بیشتری خواهم یافت اگر فرد دیگری همچون خودم را به من نشان دهید که محصول شما را با همان شرایطی که من دارم، خریده و آن را دوست داشته باشد یا با آن به خوبی کار کرده باشد.
یک تاییدیه مشتریان دیگر، بیشتر و قویتر از 100 عرضه کار میکند.
در گذشته وعدههای پوچ بسیاری شنیدهام.
میخواهم مطمئن شوم که قیمت پرداختی من برای محصول شما عادلانه باشد. در من حس انجام دادن یک معامله را ایجاد کنید.
اگر نتوانم پرداختی انجام دهم، اما محصول فروشی شما را بخواهم، راهحلی را به من نشان بدهید.
صادقانه بگویید اگر این پول مال شما بود چه میکردید؟ (اگر من آن را نتوانم بگویم، شما هم نمیتوانید.)
ممکن است عصبی باشم و بخواهم تصمیم اشتباهی بگیرم؛ بنابراین انتخابم را با ارائهی اعداد و ارقامی که نشاندهنده سود من باشد و حس اعتماد مرا برای خرید بالاتر ببرند، تقویت کنید.
حتی اگر من اشتباه می کنم، دوست ندارم چند فروشنده باهوش به من بگویند (یا سعی کنند ثابت کنند) که من در اشتباهم. ممکن است فروشنده در این کار پیروز شود، اما مطمئن هستم فروش را از دست میدهد.
هر چه کار را پیچیدهتر کنید، احتمال کمتری وجود دارد که بخرم.
میخواهم همه چیز عالی باشد. چیزهای بدی درباره افراد دیگر (به ویژه رقبا)، خودتان، شرکت و حتی خودم بازگو نکنید.
فروشندگان فکر میکنند آنان همه چیز را میدانند و من احمق هستم. فکر نکنید دوست دارم هر چه بگویید را بشنوم. اگر خیلی لال و بیزبان به نظر برسم، مطمئن باشید از کس دیگری میخرم.
دلم می خواهد حس کنم کاری که کردهام، خوب و هوشمندانه بوده است. اگر من در اشتباه هستم، نشان بدهید که دیگران هم اشتباه میکنند؛ با تدبیر باشید.
سعی میکنم بگویم که چه چیزی میخواهم بخرم، اما بسیاری از شما به حدی سرگرم فروش محصول خود هستید که چیزی نمیشنوید. ساکت باشید و گوش کنید.
اگر قصد دارم پولم را خرج کنم، میخواهم حس خوبی درباره آن داشته باشم. باید در تمام گفتهها و اقدامات شما این حس خوب نمایان شود.
مرا در یک حالت خوب قرار بدهید، در این حالت است که به احتمال زیاد میخرم. ایجاده خنده در من به معنی موافقت با شما است و شما به توافق من برای فروش نیاز دارید.
ممکن است این مسئله برای شما مهم نباشد، اما برای من مهم است.
میتوانم بفهمم که شما فقط قصد گرفتن پول مرا دارید.
مثل یک فروشنده رفتار نکنید، بلکه مثل یک دوست باشید. برخی تلاش میکنند تا به من کمک کنند.
اگر با شما معاملهای کنم و مرا مایوس کنید، احتمال خیلی کمی هست که دوباره با شما معامله کنم.
من از فروش اجباری جنس متنفرم؛ اما عاشق انتخاب آزادانه هستم.
در اینجا 25 جملهای را که توسط خریداران علاقهمند به خرید بیان شد است، را آوردیم. چند دقیقه دیگر را برای بازنگری تعدادی از این جملهها که در فلسفه فروش و عرضه فروش خود مشارکت میدهید، تخصیص دهید. از آنها استفاده کنید و فروش خود را چند برابر کنید.
برجسب ها :
خواستههای مشتریان از فروشندگان نرم افزار CRM نرم افزار crm نرم افزار باشگاه مشتریان نرم افزار مدیریت ارتباط با مشتری نرم افزار crm ارزان نرم افزار ارتباط با مشتری نرم افزار سی ار ام مشتریان بالقوه اصول فروش خدمات پس از فروش مدیریت ارتباط با مشتری (CRM) مدیریت کسب و کار CRM ارتباط با مشتری CRMکلمه کلیدی :
خواستههای مشتریان از فروشندگاننام نویسنده :شکیبا خلج/الگام